هرچی دوست داری اسمش را بزار

پنج شنبه 86/2/13 ساعت 4:38 عصر
 

این منم که تو را می خوانم

نه پری قصه هستم در آفاق داستان

و نه قاصدکی در یک قدمی تو

من یک انسانم

کسی که همواره به یاد توست

سالهاست با رودخانه و آسمان زندگی می کنم

برای کفتران چاهی دانه می ریزم

و ماه را به مهمانی درختان دعوت می کنم

این تویی که مرا در تمام لحظات می بینی

می نویسم تا تمامی درختان سالخورده بدانند

که تو مهربانترین مهربانی

پس آرام و گرم می نویسم

دوستت دارم


نوشته شده توسط: سجاد


ِْلیست کل یادداشت های این وبلاگ


[عناوین آرشیوشده]

خانه
مدیریت
پست الکترونیک
شناسنامه
 RSS 

:: کل بازدیدها ::
4235


:: بازدیدهای امروز ::
6


:: بازدیدهای دیروز ::
2



:: درباره من ::

هرچی دوست داری اسمش را بزار

سجاد
نمی دونم چی بگم

:: لینک به وبلاگ ::

هرچی دوست داری اسمش را بزار


:: آرشیو ::

بهار 1386



:: خبرنامه ::