هرچی دوست داری اسمش را بزار

پنج شنبه 86/2/13 ساعت 4:38 عصر

این بار هم تو را می یابم

در هیاهوی یک التهاب ناب

که صداقت را معنا می کند

تو را آغاز می کنم

به روی برگهای سپید

تا برگهای دفتر زندگییم

آرام ،آرام از روح ترانه هایت لبریز شوند

باز می گردم به آغاز

به ابتدای نگاه تو

به اوج احساسهای بی نشان

دوست داشتن

رمزی برای رهایی از تکرار است

دوست د اشتن

رسیدن به اوج جاودانگی باورهای ماست

ولی افسوس...

آن زمان که باید دوست بداریم کوتاهی میکنیم

 آن زمان که دوستمان دارند لجبازی میکنیم

 و بعد...

برای آنچه از دست رفته آه میکشیم

پس هیچ وقت دریغ نکنیم

 برای دوست داشتن


نوشته شده توسط: سجاد


ِْلیست کل یادداشت های این وبلاگ


[عناوین آرشیوشده]

خانه
مدیریت
پست الکترونیک
شناسنامه
 RSS 

:: کل بازدیدها ::
4230


:: بازدیدهای امروز ::
1


:: بازدیدهای دیروز ::
2



:: درباره من ::

هرچی دوست داری اسمش را بزار

سجاد
نمی دونم چی بگم

:: لینک به وبلاگ ::

هرچی دوست داری اسمش را بزار


:: آرشیو ::

بهار 1386



:: خبرنامه ::