هرچی دوست داری اسمش را بزار

تنهایم..... پنج شنبه 86/2/13 ساعت 4:38 عصر

نمیخوام بگم که قدر یه دنیا دوستت دارم...
چون دنیا یه روز تموم میشه...


نمیخوام بگم که مثل گلی...
چون گل هم یه روز پژمرده میشه...


نمیخوام بگم که سیاهی چشمات مثل شبهای پر ستاره اس...
چون شب هم بالاخره تموم میشه...


نمیخوام بگم که مثل اب پاک و زلالی...
چون اب که همیشه پاک نمیمونه...


نمیخوام بگم که دوستت دارم...
چون منکه اصلا دوستت ندارم...
بلکه من عاشقتم...


چقدر سخته هر لحظه با تو بودن اما از تو دور بودن...


نوشته شده توسط: سجاد


ِْلیست کل یادداشت های این وبلاگ


[عناوین آرشیوشده]

خانه
مدیریت
پست الکترونیک
شناسنامه
 RSS 

:: کل بازدیدها ::
4234


:: بازدیدهای امروز ::
5


:: بازدیدهای دیروز ::
2



:: درباره من ::

هرچی دوست داری اسمش را بزار

سجاد
نمی دونم چی بگم

:: لینک به وبلاگ ::

هرچی دوست داری اسمش را بزار


:: آرشیو ::

بهار 1386



:: خبرنامه ::